فرد مبتلا به روان رنجوری ،نسبت به دنیای درون خود بیگانه است و همچون یک زندانی زندگی می کند. زندانی نیروهای پیچیده و مرموزی دردرون که زمینه ساز رنج وی هستند. فروید در هنگام تشویق بیماران به بیا  هرآن چه به ذهنش می رشد،با نیرویی روبرو شد که مانع به یادآوردن و تجربه دوباره رویدادهای دردزا و اضطراب آور می شد.وی این نیرو را که بزرگترین مانع یک درمان موفقیت آمیز توصیف کرد،مقاومت نامید. فروید دریافت احساسات و افکار بیمار در خصوص درمانگر تصادفی و پیش بینی ناپذیر نیست.بلکه انعکاسی از جابجایی یا انتقال افکار و احساسات بیمار نسبت به اشخاص مهم زندگی گذشته اش به درمان است،وی این پدیده را انتقال نامید و از آن برای بیدارکردن تعارض درونی  بیمار در موقعیت درمانی استفاده کرد. استفاده از تداعی آزاد،تمرکز بر مقاومت و تحلیل انتقال شالوده فن روان تحلیل گری شد. البته به یادآوردن تمامی  رویدادهایی که در گذشته سبب بروز اختلال شده اند،ضرورتی ندارد،بلکه مهم توانایی درمانگر در بازسازی هسته موقعیت تعارضی در ارتباط با بیمار است تا از این طریق (من بالغ) در یک تلاش دوباره و در موقعیت جدید فرصت غلبه بر مشکل را پیدا کند

 نقل از روان درمانگری پویشی فشرده و کوتاه مدت (دکتر نیما قربانی)زمستان ۱۳۸۲

اضطراب علامت خطری به (من) در خصوص احتمال قریب الوقوع یک ضربه(تجربه آسیب زا) است.ضربه بر اساس نظر فروید از موضوع عشق و یا عشق موضوع است. ایجاد توانایی برای تجربه احساسات واقعی خود یکی از اهداف اصلی تمامی درمانگری های پویشی است که تنها از طریق غلبه بر مقاومت امکان پذیر است. بیمار باید به شیوه هایی که به دفاع از خود در برابر احساسات پنهانیش می پردازد و اضطراب هایی که وی را به چنین کاری وا می دارند، بینش یابد

وسواس ها معمولا دوگونه هستند:
وسواس های فکری
وسواس های عملی
وسواس های فکری، افکار و تصاویر ذهنی ،تکانه های مستمر و مکرر را در بردارند که به صورت ناراحت کننده و نامناسب و کنترل ناپذیر تجربه می شوند.افرادی که این گونه وسواس های فکری را دارند، به طور فعال سعی می کنند در برابر آن ها مقاومت کرده یا آن ها را متوقف کنند، یا با فکرو عمل دیگری آن ها را بی اثر سازند. وسواس های عملی می توانند رفتارهای مکرر آشکاری را که به صورت تشریفات طولانی انجام می شوند (مانند دست شستن، وارسی کردن و یا مرتب کردن) در بر داشته باشند. وسواس های عملی ی توانند تشریفات ذهنی ناآشکار رانیز شامل شوند(مانند شمردن یا بیان کردن کلمات خاص) فرد مبتلا فکر میکند که در واکنش به وسواس فکری مجبور به انجام دادن این تشریفات وسواسی است و معمولا در رابطه با این که چگونه این رفتار وسواسی انجام شود، مقررات بسیار خشک وجود دارد. رفتارهای وسواسی با هدف جلوگیری از ناراحتی یا کاهش دادن آن یا پیشگیری از رویداد یا موقعیتی وحشتناک انجام می شوند.

دربسیاری از افراد گذر از جوانی به سالمندی، در تغییر توجه فرد از جستجوی ثروت به حفظ سلامتی، بازتاب می یابد.

در اواخر بزرگسالی، بدن در حال پیر شدن به کانون دغدغه های فرد تبدیل می شود و جایگزین اشتغال خاطر میانسالی درزمینه شغل و روابط می شود. دلیل این امر کاهش طبیعی کارکرد، تغییر ظاهر جسمانی و افزایش میزان بیماری های جسمی است.

علیرغم این رویدادها، تن انسان درسالمندی می تواند حس کفایت را منتقل کند، بخصوص اگر فرد به ورزش مرتب، رژیم غذایی سالم استراحت کافی و مراقبت های طبی پیشگیرانه توجه کافی نشان دهد. حالت بهنجار در سالمندی سلامت جسمی و روانی است نه بیماری و ناتوانی.

تکالیف مربوط به رشد اواخر بزرگسالی عبارتند از:

حفظ انسجام جسمانی

حفظ علایق و فعالیت های جنسی

کنارآمدن با مرگ عزیزان

پذیرش تبعات و معانی ضمنی بازنشستگی

پذیرش نارسایی دستگاه های عضوی براساس برنامه ژنتیک فرد

خود را از دلبستگی به اموال خودخلاص کردن

پذیرش تغییر در روابط با نوه ها

خواب یکی از چشمگیرترین رفتارهای انسان محسوب می شود و تقریبا یک سوم حیات انسان را دربرمی گیرد. خواب ممکن است فرآیندی انفعالی به نظر برسد ،اما با درجات بالایی از فعالیت مغزی همراه است. آشفتگی های خواب عملا در تمامی بیماری های روان بروز می کند و بخشی از ملاک های تشخیصی بسیاری از اختلالات روان محسوب می شود.
بی خوابی
پرخوابی
حمله خواب
از عمده ترین مشکلات مرتبط با اختلالات خواب می باشد.

روابط دوست داشتنی و ارضا کننده جنسی به خشنودی ما کمک زیادی می کند و اگر چنین روابطی را نداشته باشیم، وقت، تلاش و انرژی هیجانی زیادی را صرف جستجوی آن کنیم و بر این که در کنار او خوشحال هستیم تاثیر می گذارد.

بررسی علل کاهش این میل اغلب در دسته اختلالات روان قرار می گیرد  و به موارد بسیاری بستگی دارد:

سبک زندگی

اختلالات افسردگی

اختلالات اضطرابی 

رضایت پایین از زندگی مشترک 

نگرانی های روزمره

اختلاف نظر و تعارض ها 

کاهش علایم پیوند عاطفی